پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش سازمانی و یادگیری سازمانی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر تهران انجام گردید. شیوه انجام تحقیق، توصیفی ـ همبستگی بود. حجم نمونه 200 نفر برآورد شد که از کارکنان اداری و دبیران هر سه مقطع با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب گردید. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه یادگیری سازمانی پیتر سنگه (2000) و هوش سازمانی آلبرشت (2003) استفاده شد. دادههای گردآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS از روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی کندال و اسپیرمن و پیرسون) و روش رگرسیون چندگانه بهروش ورود جمعی و سپس ورود مرحلهای، متغیرها تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که همه ابعاد هوش سازمانی (سرنوشت مشترک، بینش استراتژیک، تمایل به تغییر، کاربرد دانش، فشار عملکرد، روحیه و اتحاد و توافق) با مؤلفه اصلی یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معناداری دارند. در بین این متغیرها، دو متغیر روحیه و بینش استراتژیک، نسبت به سایر متغیرها درصد بیشتری از واریانس متغیر یادگیری سازمانی را تبیین کردهاند. اما با وجود همبستگی بسیار قوی بین زوج متغیرهای یادگیری و هر یک از مؤلفههای هوش سازمانی بهعلت وجود همخطی بسیار بالا، سایر مؤلفهها در مدل وارد نشدند.