برخی متخصصان مدیریت با محدودساختن نگاه خود به شایستهسالاری، آنراصرفاً با یکی از کارکردهای مدیریت منابع انسانی و شامل موضوعاتی چون انتخاب و انتصاب مشاغل مدیریتی مرتبط نموده و از این رو در چارچوب معیارهای شایستگی، مدلهایی را برای آن در نظر میگیرند و همین معیارها را ملاک سنجش و ارزیابی شایستهسالاری سازمانهای بزرگ و دولتی قرار میدهند. شاید مهمترین علت عدم توفیق بسیاری از این مدلها در تحقیق شایستهسالاری در سازمانها آن باشد که فرآیندهای انتخاب و انتصاب تنها نمودهای ظاهری یک نظام شایستگی هستند. ارزیابی و آسیبشناسی این مقوله جامع بر اساس ادبیات روزآمد جهان، مفهومی فراسازمانی است. همچنانکه هرگونه تحول و توسعه نقش منابع انسانی سازمانها جز با تحلیل توامان ابعاد درون و برونسازمانی اثربخش نخواهد بود، استقرار و آسیبشناسی شایستهسالاری نیز به معیارها و شاخصهایی نیاز دارد که همزمان عوامل و پارامترهای محیطی و درون سازمانی را در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش، سعی بر آن است تا ضمن مروری بر ادبیات، چالشها و مدلهای مرتبط با شایستهسالاری، در قالب مدلی جامع به آسیبشناسی اثربخشی شایستهسالاری پرداخته شود.